لانتوری
می گفت:"این همه بازیگر زن زیبا توی سینمای ایران هست، چرا این؟ آخه این چی داشت که پاشا اینجوری عاشقش بشه؟" پسری که همراهش بود هم تأیید می کرد: "نهایتش نمی خواست ترانه علیدوستی یا طناز طباطبایی رو بذاره، می تونست لادن مستوفی رو بذاره. آخه این دختر اصلاً بازیگر معروفی هم نبود". جلوتر از ما راه می رفتند ولی فاصله چندانی نداشتیم، برای همین گفتگوهایشان را می شنیدم. معمولاً در راهروی خروجی سینما که جمعیت فشرده و متراکم است، خواهی نخواهی تحلیل هایِ بلافاصله تماشاگران دیگر به گوشَت می خورد و خب، جالب هم هست.
ممکن بود این حرف را هر تماشاگر دیگری هم بزند. شاید خیلی ها که این فیلم را می بینند با خودشان بگویند چطور باران کوثری با آن همه آرایش و زیبایی زنانه بازی را به مریم پالیزبان با آن صدای خشن و رفتار مردانه باخته است. و خب ممکن است به نظر عدّه ای طبیعی برسد که این نه خطای پاشا که خطای کارگردان در انتخاب بازیگر است. اما راستش خطا در انتخاب بازیگر نبود و اصلاً به عقیده من مریم پالیزبان انتخاب بسیار خوبی برای این نقش بود. پاشا عاشق مریم می شود، اما نه به خاطر زیبایی یا جذابیت زنانه. پاشا رها شده است، در پرورشگاه بزرگ شده، همیشه در معرض بزهکاری، دستگیر شدن، زندان و نادیده گرفته شدن است. پاشا طرد شده است، هویتش به رسمیت شناخته نمی شود، دیده نمی شود و دوست داشته نمی شود. از آن طرف مریم کسی است که پاشا و بچه های هم سرنوشت او را می بیند، تمام وقتش درگیر نوشتن از این بچه ها و تلاش برای محافظت از آن هاست. پاشا مریم را در پرونده اعدام یکی از دوستانش و در تلاش برای گرفتن رضایت اولیای دم می بیند. پاشا عاشق مریم می شود چون فرشته است، از جنس آدم های بی تفاوت یا بدبین دیگر نیست، پاشا را می بیند و پنجره ایست به بیرون از دنیای بی تفاوتی ِ آدم های اطراف. برای همین اصلاً نیازی به تأکید بر زیبایی مریم نیست. اصلاً چه خوب که مریم آنقدرها زیبا نباشد تا حقیقت این دلبستگی بیشتر آشکار شود.
فیلم لانتوری را دوست داشتم. فیلمی خوش ساخت با نگاهی همدلانه به هر دو سوی یک پرونده اسید پاشی. نگاهش به روزنامه نگارها و فعالان اجتماعی هم همدلانه و قابل ستایش بود، هم بعضی نقاط قوّت و نقش قابل ستایش آن ها را می دید و هم برخی توهّمات و خطاهایشان را. این فیلم به خوبی نشان می داد که می توان بزهکاران را فهمید، می توان از دریچه نگاه آنان به دنیا نگاه کرد، حتی گاهی می توان آن ها را بخشید، بی آنکه بدی عملشان را فراموش کنیم. همدلی با مجرم به معنای توجیه رفتار او نیست. همدلی با مجرم یعنی فهمیدن این نکته که او هم آسیب پذیر است، او هم احساساتی شبیه ما دارد و او هم مثل همه ماست. مریم در این فیلم نماد این همدلی بود.