همسرم چند روز پیش از اتاق کناری صدام کرد و گفت می‌خواهد چند خطی از کتاب تشبه به مسیح را برایم بخواند. چه چند سال پیش که این کتاب را خریده بود و چه الان، هر وقت که از این کتاب چیزی برایم نقل می‌کند، به دلم می‌نشیند. چند خطی را برایم خواند که شامل توصیه‌هایی برای سالکان می‌شد. از میان همهٔ آن توصیه‌ها چیزی که بیش از همه توجهم را جلب کرد، یک توصیهٔ کوتاه اما عمیق بود: «از همنشینی با بزرگان دوری کن.» شاید اگر چند سال قبل این حرف را می‌شنیدم اینقدر در من اثر نمی‌کرد. ولی الآن به معنای دقیق کلمه با آن ارتباط برقرار می‌کنم. نویسنده کتاب بعد از این توصیه هیچ توضیحی نداده و به سراغ توصیه بعدی می‌رود ولی ذهن من بدجور روی این توصیه گیر می‌کند. با خودم فکر می‌کنم واقعاً چرا بر خلاف تصور اولیه ما همنشینی با بزرگان اثرات منفی و مخربش بیشتر از منافعش است؟ من به تجربه این را درک کرده‌ام. بگذار پیش از هر چیز بگویم که برداشت من از تعبیر «آدم‌های بزرگ» یا «بزرگان»، آدم‌های معروف و شناخته شده است؛ حالا در هر حوزه‌ای: از فلسفه و ادبیات و موسیقی گرفته تا عرفان و دین و سیاست و.... مخصوصاً وقتی پای فلسفه و دین و عرفان و اخلاق در میان است، این توصیه را باید خیلی جدی‌تر گرفت. خیلی از آدم‌های بزرگ را فقط باید از دور دید. وقتی نزدیکشان می‌شوی زندگیت را خراب می‌کنند؛ یا خودشان زندگی و روحت را خراب می‌کنند یا تصوری که تو از آن‌ها داشته‌ای یا داری. در هر صورت احساساتت بیهوده درگیر می‌شود، زیاده از حد خودت را قضاوت می‌کنی، وقتت را به جای خواندن حرف‌ها و اندیشه‌های آن آدم بزرگ، صرف بودن با او و حرف زدن در مورد او و دفاع کردن از او و هزار و یک کار مزخرف دیگر می‌کنی و در ‌‌نهایت اینکه او هر طور که زندگی کند، به تو آسیب می‌زند. مهم‌تر از همه اینکه به احتمال زیاد سایه بزرگ او جلوی بزرگ شدن تو را خواهد گرفت. 

 باید حرف‌های آدم‌های بزرگ را در نوار‌ها و سی دی‌ها و فایل‌ها شنید، کتاب‌هایشان را خواند، فیلم‌هایشان را دید و هرجا چیزی یاد می‌دهند فرا گرفت ولی نباید به سراغ دوستی نزدیک و ارتباط با آن‌ها رفت. خلاصه اینکه این توصیه بدجوری به دلم نشست. این روز‌ها فکر می‌کنم باید به دنبال همنشینی با آدم‌های سالم رفت، حالا چه بزرگ و چه کوچک. باید آدم سالمی پیدا کرد که بودن با او مانع شکوفایی فردی خود آدم نشود. این روز‌ها فکر می‌کنم چیزی که کرکگور از آن به حکمت سالیان یاد می‌کند، حرف بسیار مهم و قابل توجهی است؛ وقتی سن آدم بالا‌تر می‌رود چیزهایی که تا دیروز اصلاً نمی‌توانست بفهمد و بپذیرد برایش به طرز شگفت انگیزی واضح و پذیرفتنی می‌شوند.