"من در کتابم «پشت پردهٔ بازار فح شا در خاورمیانه» می‌خواستم با برداشت غلطی که در دنیای انگلیسی‌زبان دربارهٔ فعالیت‌های جن سی خاورمیانه‌ای‌ها وجود دارد برخورد کنم. برداشت و ادعای عمومیت یافته‌ای را نقد کنم که حتی رمان‌نویس مشهوری چون «مارتین آمیس» هم آن را تکرار می‌کند. برداشت خودبزرگ‌بینانهٔ غربی که ادعا می‌کند مرد مسلمان تروریست خود را به آسمانخراش‌های ما می‌کوبد چون سرکوب جن سی شده است و به س ک س آزاد ما حسادت می‌ورزد." 

این مطلب بخشی از مصاحبه مجله سالن با جان. آر. برادلی نویسنده و روزنامه‌نگار دانش‌آموختهٔ آکسفورد است. برادلی از یازده سال پیش در مصر زندگی می‌کند. او که به زبان عربی کاملاً مسلط است، در این کتاب از منظر یک پژوهشگرغربی، به لایه‌های زیرین فرهنگی و اجتماعی خاورمیانه می‌نگرد. توصیه می‌کنم به این آدرس سری بزنید و ترجمهٔ این مصاحبه را بخوانید.

 

ما دقیقاً در‌‌ همان جایی زندگی می‌کنیم که برای غربی‌ها رازآمیز است و کلی پول خرج می‌کنند برای شناختنش. در یکی از‌‌ همان کشورهایی زندگی می‌کینم که غربی‌ها و شرقی‌ها کلی توهم و تخیل دباره‌اش دارند و هر از چندی محقق، روزنامه نگار، توریست یا داستان نویسی سعی می‌کند این اوهام را با واقعیت جانشین کند. ما ساکن منطقهٔ راز آمیز نفت و روابط جن سی ناشناخته و خشونت و خیلی چیزهای دیگریم. 

پس از خواندن این مصاحبه به این فکر می‌کردم که اگر تفکیک کنیم میان دید ناظر (غربی‌ها)، دید فاعل (خود ما) و دید شبه فاعل (نگاه خود ما به زندگی و دیگر نحوه‌های زیست موجود در جامعه خودمان)، در این صورت مختصات نگاه فاعلانه و شبه فاعلانه ما چه خواهد بود. مثلاً چه تعداد از ما و تا چه حدی خودمان را واقعاً شبیه توصیف غربی‌ها (حتی محققانشان) از مردم منطقه و ایران می‌دانیم. چقدر با واقعیت‌های جامعه خودمان (بیرون درهای خانواده و فامیل) آشنا هستیم؟ نگاه ما به خودمان و دیگران پیرامونمان تا چه حد متأثر از نگاه ناظر (غربی‌ها) به ماست؟ تا چه حد در مواجه با خودمان و داوری خودمان آزادانه عمل می‌کنیم، تا چه حد اغراق می‌کنیم، تا چه حد لاپوشانی می‌کنیم؟ آیا واقعیت جامعه ما آنقدر که خودمان فکر می‌کنیم تیره است یا نه؟ آیا به اندازهٔ نگاه نظاران تیره است؟ آیا گمان می‌کنیم که خود ما (خود من) یکی از‌‌ همان مردمان خاورمیانه‌ای هستیم که غربی‌ها در موردشان فلان و به‌مان جور فکر می‌کنند؟ چه تصوری (فراغ از خیال پردازی‌ها و بزرگ نمایی‌ها) از روابط جن سی در جامعه خودمان داریم؟ و چه قضاوتی می‌کنیم وقتی کسی در نوشته‌اش کلمات جن سی را جدا جدا می‌نویسد تا فیل‌تر نشود؟ 

خلاصه اینکه خیلی سؤال‌ها می‌توان پرسید. گمان می‌کنم امروز اگر نگویم بیش از ۳۰ و اندی سال قبل، لااقل تا‌‌ همان اندازه به خود‌شناسی، هویت یابی و کشف نسبتمان با دیگری نیازمندیم

.