آلودگی هوای تهران و بازاندیشی یک باور جمعی
آیا تا به حال به اثرات مخرب این ضرب المثل فکر کردهاید: اینکه با یک گل بهار نمیشود. هرچند این تعبیر از منظر توصیفی تعبیر گویا و صادقی است ولی نتایجی که بر آن بار میشود در اغلب موارد زیانبار و مخرّب است. این تعبیر در وجه توصیفی یعنی اگر وسط زمستان دیدید که جایی گلی سبز شده است فکر نکنید بهار شده. به هر دلیلی ممکن است شرایط مناسبی برای رشد آن گل پیدا شده باشد و در نتیجه وسط سرمای زمستان، بر خلاف قاعدهٔ رایج گلی سبز شده باشد. اما بهار زمانی فرا خواهد رسید که همهٔ طبیعت مطابق یک قاعدهٔ کلی و هماهنگ رو به سبزی بگذارد و هوا آنقدر معتدل شود که از این سو و آن سو جوانههای زندگی سر بزند. در نتیجه، این ضرب المثل در وجه توصیفی گویای حقیقتی است. اما بیایید نتایجی که معمولاً از این ضرب المثل گرفته میشود را بررسی کنیم:
۱. با یک گل بهار نمیشود یعنی اگر در دل شرایط دشوار و فشار اجتماعی و سیاسی و... دیدید یک جایی اوضاع احوال مناسب است، خیال نکنید همه چیز خوب شده یا قرار است خوب شود. ممکن است توطئهای در کار باشد. یا ممکن است به یک دلیل خاص، اوضاع و احوال اینجا مناسب باشد و چون فضا به طور کلی خراب است، دیر یا زود اینجا هم به همان آلودگی کشیده خواهد شد. این برداشت یعنی نه تنها به آینده امید واهی نداشته باشید، بلکه منتظر باشید که دیر یا زود همین یک گل هم بخشکد.
۲. وقتی در دل یک شرایط خراب و نامناسب (بگذارید در اینجا به طور خاص از شرایط اجتماعی و سیاسی صحبت کنیم) دست به عمل میزنید، خیال نکنید قادرید یک تنه همه چیز را اصلاح کنید. علاوه بر این خیال نکنید با عمل خوب و درست شما، بقیه هم به تدریج اصلاح میشوند و اوضاع تغییر میکند. با یک گل هیچ وقت بهار نمیشود. شما آدم خوب و محترمی هستید ولی تلاشتان بیفایده است. فقط دارید انرژی و عمرتان را تلف میکنید. دست از این کار بردارید و مثل بقیه باشید. اینطوری لااقل انرژی و زندگیتان را هدر نمیدهید. در نتیجه، این تعبیر هم یعنی امید واهی نبندید و انتظار زیادی از خودتان یا آدمهای تک و توک خوب اطرافتان نداشته باشید.
۳. برداشت سومی که گهگاه از این ضرب المثل میکنیم این است که اگر قرار باشد «خوبی» نتیجه دهد، باید همه به آن پایبند باشند. یعنی مثلاً فلان قاعدهٔ اخلاقی برای اینکه نتیجه دهد، همه باید به آن عمل کنند وگرنه اگر یکی عمل کند و بقیه نکنند گرهی از کار باز نمیشود و سر آن کسی که عمل میکند هم بیکلاه خواهد ماند. مثلاً برای اینکه قاعدهٔ «نباید دزدی کرد» نتیجهای در پی داشته باشد، همه نباید دزدی کنند. وگرنه اگر یکی دزدی نکند و بقیه دزدی کنند تنها کسی که ضرر میبیند همین یک نفر آدم غیر دزد است. به عبارت دیگر، حرف ما این است که بعضی یا خیلی از قواعد و هنجارها برای نتیجه دادن باید مورد پذیرش و عمل همگان باشند وگرنه پایبندی به آنها بیفایده و اشتباه است.
خب، نمیدانم شاید بتوان برداشتهای دیگری هم از این ضرب المثل کرد. ولی مراد من از این نوشته، پرداختن به معانی این ضرب المثل نبود. آلودگی هوای تهران و عکس العملهای این چند روزهٔ مردم دوباره مرا به یاد این مسئله انداخت. از خیلیها که میپرسی چرا با این اوضاع بحرانی ماشینت را از خانه بیرون آوردهای؟ پاسخ میدهند: «حالا مگر با یک ماشین کمتر یا بیشتر مشکل حل میشود؟ اگر همه بیرون نیاورند بله، ولی وقتی همه این کار را میکنند، فایدهای ندارد.» یا میگویند: «ای بابا، تا دولت فکر درستی نکند این مسئله حل نمیشود.» یا: «دولت با این بنزینهای آلودهاش همهٔ ما را به کشتن میدهد. یک ماشین کمتر یا بیشتر چه فرقی میکند.» یا: «دولت مسئول این وضع است. این همه ماشین تولید میکنند و نتیجهاش میشود آلودگی. میخواستند نکنند. من که مسئول این همه ماشین نیستم. هر کسی گاو و گوسفندش را فروخته و ماشین خریده.» و خلاصه اینکه: «هزار و یک عامل خارجی درکار است و با یک گل هم بهار نمیشود.» راستش خیلیها دقیقاً همین تعبیر اخیر را به کار میبرند. اما هر بار که این حرفها را میشنوم ازخودم میپرسم: آیا واقعاً با یک گل بهار نمیشود؟ آیا هر فرد نمیتواند با توسل به عمل درست خود و اطرافیانش، به آیندهای خوب امیدداشته باشد؟ آیا این همه گریز از مسئولیت با توسل به تعابیری از این دست وجدان فردی و اجتماعی ما را نمیآزارد؟ و هزار و یک سؤال دیگر.
نتیجتاً اینکه به نظر میرسد در این مسئلهٔ خاص و مسائلی از این دست باید به اخلاق فضیلت متوسل شد؛ به این تعبیر که مهم نیست با این یک گل بهار میشود یا نه. من باید خوب عمل کنم و البته نه حتی از سر عمل به وظیفه (مطابق اخلاق وظیفه گرا) بلکه چون شخصیت من و کمال شخصیتم اقتضا میکند راه درست را بروم، هرچند همه بگویند فایده ندارد (البته به نقدی که ممکن است در اینا مطرح کنید التفات دارم). و البته یقین دارم که اگر فایده انگار هم باشی و نگاه عمیق تری داشته باشی، باز هم میتوانی نتیجه بگیری که بله، با همین یک گل هم بهار خواهد شد. این بهار لعنتی هرگز منتظر یک معجزه نیست.