در این نوشته می‌خواهم از سرعت زندگی آدم‌ها (pace of life) صحبت کنم. به طور خلاصه می‌خواهم سه گزاره تجربی را که از زندگی خودم و دیگران استخراج کرده‌ام، با شما در میان بگذارم:

1.       زندگی هر کدام از ما آدم‌ها سرعتی دارد و سرعت زندگی افراد مختلف متفاوت است.

ما آدم‌ها شرایط خانوادگی و اقتصادی مختلف، شغل‌های متفاوت، محیط‌های خانوادگی گوناگون، سنخ‌های روانی متفاوت و در ‌‌نهایت تن و بدن متفاوتی دیگران داریم. این عوامل و چندین عامل دیگر، در کنار هم سرعت زندگی ما آدم‌ها را مشخص می‌کنند. خب، بگذارید به این سؤال جواب دهم که سرعت زندگی چیست که مدعی‌ام در افراد گوناگون و حتی در شرایط مختلف برای یک فرد متفاوت است. این تعریف را از من بپذیرید( البته عبارت pace of life مفهومی ساخته ی من نیست و در موارد مختلف معانی متفاوتی دارد) : سرعت زندگی عبارت است از کندی و تندی تحولات درونی و بیرونی هر فرد. پس با این حساب، دو سرعت داریم، یکی سرعت درونی و یکی سرعت بیرونی. سرعت درونی، سرعت تحولات درون فرد از قبیل پذیرش شرایط جدید، گذار از غم به شادی و بالعکس، فهمیدن مفاهیم و مطالب تازه، راه دادن به احساسات مختلف و... است، و سرعت بیرونی عبارت است از کندی یا تندی تحولاتی که در بیرون از او چه از طریق خودش و چه از طریق دیگران اتفاق می‌افتد. سرجمع این دو سرعت می‌شود، سرعت زندگی فرد. گمان می‌کنم با این تعریف موافقید که عوامل پیش گفته باعث ایجاد سرعت‌های متفاوت در افراد مختلف می‌شوند. علاوه بر این، می‌توان از دو سرعت مقطعی و متوسط در زندگی آدم‌ها صحبت کرد. سرعت  مقطعی عبارت است از سرعت یک روز و حتی یک سال، یا هر بازهٔ زمانی محدود و مشخصی از عمر آدمی و سرعت متوسط عبارت است از سرعت کلی زندگی فرد. با این حساب، سرعت متوسط بیشتر از کلیات زندگی فرد اثر می‌پذیرد و سرعت مقطعی از جزئیات اتفاقات و روابط زندگی او.

2.         تفاوت سرعت زندگی افراد مختلف باعث تنش در روابط می‌شود.

مطالب بند بالا بدیهی تجربی به نظر می‌رسند. یعنی انگار همهٔ ما بالطبع آن‌ها را تجربه کرده و فهمیده‌ایم. نکتهٔ بعدی تأملی دربارهٔ اختلاف سرعت آدم هاست. بگذراید از زندگی روزمره و از سرعت مقطعی آدم‌ها مثالی بزنم: زن و شوهری را تصور کنید که یکی خانه دار و دیگری شاغل در بیرون است. ساعت ۵ یا ۶ عصر مرد از بیرون می‌آید. مواجه با افراد مختلف در طول روز، تنش‌ها و تحولات سریع محیط کار، سرعت در رانندگی، ترافیک، سر و صدا و شلوغی و... سرعت زندگی مرد را بالا برده است. در آن سو، زن در طول روز با افراد بسیار کمتری سر و کار داشته، در محیط کوچکتری رفت و آمد کرده، عناصر محیطش را خودش سامان داده و با وجود کار فراوان در خانه، در طول روز، سرعت زندگی پایین تری داشته است. مواجهٔ این دو در ساعت ۵ یا ۶ بعد از ظهر مستعد تنش، بدفهمی و سوء تفاهم است. نمی‌دانم تا به حال چقدر با این شرایط مواجه شده‌اید. می‌توانید به جای زن و شوهری که مثال زدم، زن و شوهری را در نظر بگیرید که هر دو شاغل اند ولی یکی نویسنده یا ویراستار است  و دیگری پرستار. یا دو دوست همخانه را در نظر بگیرید که یکی دانشجو و دیگری معلم است و.... در همهٔ این موارد، مواجه‌های آغازین بعداز ظهر و شب مستعد تنش و سوء تفاهم است. به نظر می‌رسد در چنین شرایطی نباید مسائل جدی و مهمی مطرح کرد، نباید بحث‌های جنجالی به راه انداخت و نباید به دنبال تصمیم گیری سریع بود. بهترین راه برای خروج از این وضعیت،، ایجاد تعادل تدریجی سرعت هاست. مثلاً زن و شوهر مثال بالا می‌توانند با هم چای بخورند، کمی حرف‌های معمولی از اینطرف و آنطرف بزنند و تلویزیون ببینند تا سرعت زیاد یکی کمتر و سرعت پایین دیگری، بیشتر شود. در سایر مثال‌ها هم همینطور است. پس در چنین مواردی نیاز به دوران گذرای داریم که سرعت‌ها را متعادل کند. درک این تفاوت و به رسمیت شناختن این نیاز، نه فقط در مواردی شبیه مثال بالا که در بسیاری دیگر از لحظات، شرایط و دوران‌های مختلف زندگی، به بهبود وضیعت فرد و روابطش کمک می‌کند. مهم این است که همیشه در پس ذهنمان داشته باشیم: شاید سرعت زندگی دیگری به طور کلی، یا در آن لحظهٔ خاص بیشتر یا کمتر از من باشد.

راستی بگذارید مثال بالا را کامل کنم. زوج مثال بالا، پنج شنبه و جمعه را با هم در خانه هستند و سرعت‌هایشان از صبح به هم نزدیک است. به طور معمول، در این دو روز تجربهٔ بهتری از با هم بودن و بودن با دیگر اعضای خانواده دارند.

3.            تفاوت سرعت زندگی در حیات اجتماعی و سیاسی ما هم اثرگذار است.

اگر توانسته باشم دو گزارهٔ قبلی را به خوبی توضیح دهم، فهم این گزاره و داوری در مورد آن دشوار نخواهد بود. در مثال بالا، از سرعت زندگی در لحظات مختلف روز و در شرایط مختلف افراد متفاوت صحبت کردیم. اما در اینجا با سرعت زندگی افراد به طور کلی (سرعت متوسط) و تفاوت‌هایشان با هم مواجه‌ایم. یک انقلاب را در نظر بگیرید. افراد و جریان‌های مختلف، پیشینه، کارکشتگی، نوع نگرش و طرفداران متفاوتی دارند. این عوامل سرعت آن‌ها را تعیین می‌کند. جریانی سیاسی با قدمت و کارکشتگی بیشتر، سرعت پایین تری دارد و جریانی نوظهور و تازه کار، سرعت بیشتری. و این می‌شود که جریان‌های با سرعت‌های متفاوت دچار سوء تفاهم، درگیری و تنش می‌شوند. نتیجهٔ نزاع هم گاهی به نفع جریان با سرعت پایین‌تر، گاهی به نفع جریان با سرعت بالا‌تر و گاهی هم به ضرر هر دوی آن‌ها رقم می‌خورد. می‌توان توضیح در این مورد را ادامه داد. ولی هدف این نوشته فقط ارائهٔ مدلی برای فهم تفاوت‌ها، سوء تفاهم‌ها و تنش هاست. به هین دلیل به همین مختصر اکتفا می‌کنم.

خب، باز هم به نظر می‌رسد یا حرف ساده‌ای را خیلی پیچیده کرده‌ام یا اصلاً حرف مهمی نزده‌ام. ولی خب، مدلی را معرفی کرده‌ام که توجه به آن در زندگی خودم ثمرات جالبی برایم داشته است.