ملاحظاتی در مورد انتخابات و اصلاح طلبان
با دوستی در مورد انتخابات آینده مجلس، صحبت می کردیم و او از گزینه های احتمالی اصلاح طلبان برای مشهد گفت . اسم هایی که می گفت و شرایطی که در ذهن تصویر کردم ، غم غریبی را بر دلم نشاند. اینکه پس از عملکرد نامناسب دولت فعلی ، ممکن است مردم دوباره به اصلاح طلبان رو کنند، مسئله پیچیده ایست و آینده تحولات ایران را بیش از پیش مبهم می کند. چند نکته به ذهنم می رسد که طرح آنها را برای اثبات این مدعا ، سودمند می بینم.
1- شاید بتوان این ادعا را کرد که اصلاح طلبان حداکثر توانایی خود را نشان داده اند و اگر آنگونه بود که دیده شد ، باید به آینده رفتار و عملکرد اصلاح طلبان ، به دیده تردید نگریست. در این مدت ِ دور بودن از قدرت هم ، اصلاح طلبان تغییر جدی ای نکرده اند و خود را به آن میزان از شایستگی نرسانده اند که بتوان به آینده حضور آنها در قدرت خوشبین بود.
2- یکی از ادعا های اصلاح طلبان این است که باید از حد اقل ها استفاده کرد و بنا را بر کسانی گذاشت که تایید صلاحیت می شوند ، اما از این مقدمه نتیجه ای ناشایست می گیرند و آن هم اینکه به کسانی تن می دهند که درک درستی از اصلاح طلبی ندارند و عملکرد گذشته آنان نیز ، بیشتر خبر از نوعی قدرت طلبی می دهد تا آگاهی یا احساس مسئولیت. نکته قابل طرح در اینجا این است که تا چه حد ما مجازیم سطح خواسته های خود را پایین بیاوریم. نباید به بهانه ی استفاده از حداقل ها به افرادی تن دهیم که همین حداقل را نیز از بین خواهند برد. هدف ، تنها ، بودن در قدرت نیست ، بلکه بدست آوردن آن برای ایجاد تغییرات است.
3- به نظر می رسد که امید مردم به تغییرات و تحولات مثبت و بهبود شرایط اجتماعی روز به روز کمتر می شود و نوعی بی تفاوتی رایج می گردد. در این میان ، در صورت بازگشت اصلاح طلبان ( بدون شایستگی کافی یا تن دادن به افرادی که در بند 2 از آنها سخن گفتم ) و عدم کارایی آنها ، این نامیدی تشدید خواهد شد و آینده جمهوری اسلامی را در خطر قرار خواهد داد. این خطر ممکن است به معنای از بین رفتن امنیت و ثبات اجتماعی و ... هم باشد. امروز ، ایران در شرایط بسیار پیچیده و خطرناکی قرار دارد و سرعت تحولات ، به راحتی قابل کنترل نیست.
4- اصلاح طلبان از لحاظ نظری هم ، هنوز پشتوانه و توان کافی را ندارند. اگر می گوییم در سال 76 این ضعف نظری آسیب رساند ، این مسئله امروز هم تقریبا به همان قوت باقیست. این ضعف نظری ممکن است در شرایط نا آرام و پر از تنش داخلی و بین المللی کنونی ، بیشتر از قبل خود را نشان داده و آسیب برساند.
5- نبود احزاب کار آمد ، با وجود گذشت تقریبا 10 سال بر اصلاحات سبب می شود که اصلاح طلبان هنوز هم به شیوه های سنتی ای که کارایی خود را پس داده اند رو کنند . علاوه بر این ، تعداد کم نشریات اصلاح طلب در برابر قدرت تبلیغاتی بسیار زیاد جریان مقابل ، سبب می شود اصلاح طلبان در ارتباط با مردم ( که نقش مهمی در موفقیت و بقاء آنها دارد ) دچار مشکلات جدی بشوند.
۶- جریان موسوم به اصلاحات ، در بردارنه افراد زیادیست که تفاوت چندانی در قدرت طلبی با جریان مقابل خود ندارند. در دو دوره ریاست جمهوری خاتمی ، این افراد ( که تعداد قابل ملاحظه ای هم هستند ) لطمه بزرگی به ارتباط اصلاح طلبان با مردم زدند و علاوه بر پایین آوردن کارایی اصلاح طلبان ، زمینه بی اعتمادی و نا امیدی مردم از اصلاحات را فراهم آوردند. این مسئله هم در شهرهای بزرگ و هم در شهر های کوچک ، به خوبی قابل بررسی است و بازگشتِ دوباره این افراد به قدرت ، آسیب های جدی ای را برای اصلاح طلبان به همراه خواهد داشت.
-----------------
پا نوشت :
1 موارد بسیاری را می توان در این زمینه مطرح کرد که نیاز به گفتگوهای کارشناسانه و مستمر دارد . من در اینجا به چند مورد ، آن هم به قدر توان خودم اشاره کردم و فکر می کنم هر کدام از این موارد هم ، جای موشکافی بیشتری دارند.
2- موارد بالا، بیشتر ناظر به جنبه های سلبی مسائل مربوط به اصلاح طلبان است. شاید در نوشته ای دیگر به جنبه های ایجابی این مسائل بپردازم .( و به نظر می رسد ، با ورود ناگزیر و احتمالی ِمجدد اصلاح طلبان به قدرت ، پرداختن به آنها ، بسیار مهم است .)
3- در مورد فایده مندی طرح این بحث ها هم می توان گفت که ما هم باید از حداقل ها ، حداکثر استفاده را ببریم و با ایجاد فضاهایی برای گفتگو و طرح مسائلی از این دست ، لا اقل ، صورت مسئله را برای خودمان روشن تر کنیم.